خبرگزاری مهر- گروه هنر: شهریار کهنزاد را با اجرای زنده «سمفونی صلح» با همراهی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر سمفونیک ارمنستان میشناسیم و امروز هم آلبوم وی با عنوان «این یا آن» صبح روز یکشنبه 2 آذرماه منتشر شد.
این آلبوم از 9 قطعه تشکلی شده است که 4 تا از آنها به زبان فارسی و 4 قطعه دیگر هم به زبان انگلیسی اجرا شدهاند و یک قطعه هم به صورت بیکلام ساخته شده است. آهنگسازی همه این قطعات را شهریار کهنزاد خواننده آلبوم بر عهده داشته است.
البته شهریار کهنزاد جراح است و موسیقی برایش تنها حرفه کاری نیست بلکه او خود در این باره میگوید موسیقی زندگی من است و هر زمان که از کارم خسته میشوم، خودم را با موسیقی احیا میکنم.
این آهنگساز در این گفتگو از زبان و مفاهیم جهانی مثل صلح که در این آلبوم به کار گرفته است سخن گفت و اینکه زبان انگلیسی برای انتقال مفاهیمی است که دوست دارد صدایش از ایران برای جهان بلند شود.
* ابتدا کمی درباره فضای آلبوم «این یا آن» توضیح دهید چون با فضایی که از کارهای شما سراغ داریم فکر می کنم آلبوم متفاوتی باشد.
- سابقه ای که از من وجود دارد بیشتر با کارهای ارکسترال مثل ارکستر سمفونی اوکراین یا ارمنستان بوده است اما این آلبوم فضای بسیار جدید و متفاوتی دارد. موسیقی در قالب سبک ها نقش لباسی را بازی خواهد کرد که میتواند حامل هر مفهومی باشد. سبک های مختلف راک، پاپ و جاز لباس هایی هستند که برای گروه های مختلف در نظر گرفته می شوند. وقتی گروه هدف شما افراد ویژه و خاصی هستند که در نظر من جوانان اند لاجرم باید حرف خود را در لباسی بزنید که مخصوص پوششگری آنها باشد. در غیر این صورت حرف خود را بیان می کنید و می نوازید اما شنیده نمی شود و سلول های هدف هیچ پاسخ مناسبی نمی دهند و این خطایی است که به تعدد انجام می شود.
*چرا این آلبوم به زبان انگلیسی منتشر شد؟
- آلبوم «این یا آن» 2 منظور را تامین می کند، ابتدا من خواستم بعد از اجراهایم با لوریس چکناواریان دلیلی برای اجراهایم به زبان انگلیسی بیان کنم. آلبوم «این یا آن» اگرچه هم فارسی گوی است و هم بیان انگلیسی دارد اما از یک شخصیت منبعث می شود، منتها 2 وجهی است که به دو گونه ارتباط برقرار می کند. وقتی شما حرفی دارید که باید در جهان فهمیده شود باید در فرمتی جهانی بیان شود نه اینکه شما حرفتان را به شیوه خود بیان کنید و شنیده نشود.
انتخاب زبان انگلسی به یک ملیت اشاره ندارد بلکه تلاشی است که برای جهان فهم کردن محصول بوده است. این محصول حدود 6 سال کار من است و ریشه های بعضی از ترانه های آن به زمانی باز می گردد که من پزشک وظیفه لشکر عملیاتی بودم و سعی کردم از زمختی جنگ به گونه ای درآیم که مبلغ صلح باشم.
*چقدر از آن حال و هوا نشات گرفته است و شما چطور سعی کردید مفهوم صلح را در آن بگنجانید؟
- ما در دنیایی زندگی می کنیم که مفاهیم بعضا در 2 قطب می ایستند اما یک معنا دارند. بنابراین زمانیکه شما موضع انسانی خود را حفظ کنید، می توانید در عین زمختی جنگ به لطافت صلح برسید. من در خط مقدم مسئول 2 عملیات بزرگ بودم و با پوست و استخوان بدترین و کریه ترین وجوه جنگ مثل کشته شدن آدم ها در آغوشم را دیده ام. من به خاطر دوری و تبری از جنگ مبلغ صلح و اندیشه ای شده ام که در پس آن انسانیت می تواند عروج پیدا کند.
*فضای جنگ چگونه در این آلبوم آورده شده است؟
- یکی از قطعات آلبوم زنده کردن خاطره سرباز جوانی در جنگ است که از دل آن شعار «سربازان را به خانه برگردانید و در کشتزارها کشت صلح کنم» را درآوردم. من در این کار عامدانه سبک های مختلف را به کار گرفتم و قطعاتی احساسی به همراه 2 کار از حافظ که با 2 فضای متفاوت اجرا شدهاند. یکی از اینها یک راک کامل است اما شما می بینید که چقدر در حمل مفاهیمی که در شعر حافظ وجود دارد، موفق است و دیگری فضای ملایمی از راک دارد که من آن را به «آریو برزن» تقدیم کردم.
این آلبوم شامل 8 قطعه اصلی است که 4 قطعه فارسی و 4 قطعه انگلیسی هستند به همراه یک قطعه بیکلام دارد. «شعر تر» و «شهر یاران» از حافظ و «سیصد» و «گناه اول» هم از سروده های خودم، از قطعات فارسی این آلبوم هستند.
*و قطعات انگلیسی کار؟ آیا فقط زبان انگلیسی است یا به گونه ای است که مخاطب انگلیسی زبان با محتوای آن ارتباط برقرار می کند؟
- 2 قطعه از این آهنگ ها کاملا رمانتیک هستند، یکی از این آثار تحت عنوان «ذهنیت بشری» مبلغ انسانیت است. «می تونیم پاکدل باشیم»، «آنچه از تو می پسندم» و «فصل برداشت عشق» دیگر قطعات انگلیسی آلبومم هستند.
*بعضی معتقدند موسیقی شما به نوعی ترکیبی است، خود شما چه نظری دارید؟
- تمام حرف و بیان من در موسیقی این است که طرفدار موسیقی ترکیبی نیستم. موسیقی من حتما امضایی دارد که آن را موسیقی جهانی می نامم، موسیقی ای که چین، آفریقای جنوبی و آمریکا نمیشناسد. سعی من در ابراز موسیقی بیان این نکته بوده است که سبک تلفیقی یا فیوژن کار نمی کنم. موسیقی من به یقین موسیقی جهانی است با کلامی که گاهی تطابقات میهنی و جغرافیایی را به شدت پیدا می کند.
من کسی را به نقد نمی کشم اما یک موزیسین به معنای کسی که «سانگ رایتر» است یعنی آهنگ می نویسد و تنظیم می کند و حتی کسانیکه موسیقی را به صورت «اینسترومنتال» و امضایی کار می کنند، در واقع خود را بیان می کنند. درست مثل نویسنده ای که افکار خود را با ابزاری که بلد است، می نویسد. موزیسین و یک سانگ رایتر باید توان ادغام موسیقیدانی را با وجه واژگان بداند. در این وجه آدم ها خود را تبلیغ می کنند، یعنی اندیشه اجتماعی خود و مواضع خود را بیان می کنند.
*چرا آهنگسازی قطعات آلبوم را هم خودتان به عهده گرفتید؟
- علت اینکه من حساس هستم که موسیقی کارهایم را خود بنویسم این بوده است که خواستم آنچه را که در تجربه شخصی من بوده، بیان کنم. به طور مثال بیان وادی جبهه برای من نه تقلید است و نه تبلیغ بلکه بیان دوره ای از زندگی خود من است که با گذشته ام ارتباط پیدا می کند و من خواستم با تسلط بر موسیقی با این گذشته ارتباط موسیقایی برقرار کنم و در واقع حکایتی را که در زندگی شخصی من رخ داده است، روایت کنم.
*جناب کهنزاد چرا مخاطب جهانی اینقدر برای شما اهمیت دارد؟
- من ایمان دارم در روزگاری که به دلایل مختلف همه جا آدم ها بر سر یکدیگر ریخته اند و با هم جنگ دارند، از صلح حرف زدن یک وظیفه و رسالت انسانی است. در این سعی و تلاش تنها ابزار و دست آویز این است که به مشترکات فکر کنیم، ریشه های مشترک انسانی را استخراج کنیم و بعد برای انتقال این زبان مشترک آیا راه دیگری به جز زبان انگلیسی وجود دارد که یک میلیارد انسان بتواند آن را درک کند. انگلیسی دیگر زبان یک ملت نیست و به آمریکاییها، آلمانیها، چینیها و اروپاییها تعلق ندارد.
زبان جهانی زبان غیر جغرافیایی است مثل موسیقی که مرز ندارد و اگر با آن عالمانه برخورد شود همه جا تفسیر و درک می شود. اتفاقا گزینش این فرمت به زبان انگلیسی برای آلبوم من اختصاص به فضای جرافیایی خاصی ندارد و می تواند در هر جای دنیا یکسان ادراک شود و برای انتقال مفهومی انسانی به کار رود و من چون ایرانی هستم دوست دارم این صدا از ایران بلند شود.
*ما در فرهنگ بومی خود در ایران مفاهیم زیادی را داریم که می توان درباره آنها صحبت کرد. اینها چقدر در کار شما نقش داشتهاند؟
- به جمله ای از یک نویسنده بزرگ اشاره می کنم که می گوید «کرم شب تاب در دل تاریکی یک باغچه نوری می تواند بتاباند که در هستی متاثر است» و تمام کسانی که در علم کوانتوم وارد هستند می دانند که این تابش تاثیر خود را حتی در کهکشانی با 150 هزار سال فاصله نوری هم می گذارد. بنابراین هر حرکتی بخصوص وقتی هدفمند است اثر خود را در جهان می گذارد. البته من درباره مختصات اثر خود حرف نمی زنم اما در این راه 42 سال است که موسیقیای را می شناسم که مبانی ارزشی ویژه ایرانی و تجارب جهانی را دارد و کاری را انجام دادهام که 6 سال از زندگی مرا گرفته است. با این حال هرچه هست امیدوارم در حد همان کرم شب تاب در باغچه تاریک ارزش تمرکز و بها گذاری داشته باشد.
*و تا چه میزان این تاثیر باقی خواهد ماند؟
- این میان ابزارهایی هستند که نقش بازی می کنند، مقدم بر همه ابزارها شرایط تبلیغی ماست که متاسفانه در این زمینه بلد نیستیم به درستی از ابزارمان استفاده کنیم. آن طرف دنیا پشه را روی هوا با هنر خود نرم می کنند. شما می دانید که سینمای هالیوود رییس جمهور را هم عوض می کند، دنیا را می چرخاند، جنگ به راه می اندازد و اختراعات را هدایت می کند. چه کسی می تواند منکر شود که قبل از اینکه موبایل به عنوان یک گرفتاری در دستان همه ما قرار گیرد، اولین بار در یک سریال در دست جیمز باند قرار گرفت و یا چه کسی می تواند منکر شود که قبل از اینکه رییس جمهور آمریکا سیاه پوست باشد 10 سال قبل در سریال های تلویزیونی از چهره های سیاه پوست استفاده می شد. هنر ابزاری است که حتی با آن ارزش گذاری ها را بهم می زنند و متاسفانه ما از آن استفاده نمی کنیم. هنر ابزاری است که می تواند به عنوان یک مولد همه چیز را حرکت دهد.
*بله و این میان فکر می کنم موسیقی بهترین ابزار هنری است که می توان به عنوان یک مدیوم رسانه ای از آن یاد کرد.
- بله، ببینید من قرار نیست با یک موزیسین طرف باشم بلکه مخاطب می تواند هر فردی و یا کودکی باشد که تعریفی از انسانیت بلد است. حالا اگر من دستانم را روی پیانو بگذارم و گامی را بنوازم اگر تنها در نواختن یک کلید اشتباه کنم گوش متوجه خواهد شد. درک این مساله ورای یک اصل علمی در نهاد ما قرار داده شده است و نشان دهنده این است که موسیقی بازتابی از حقیقتی است که در طبیعت وجود دارد و تنها بشر لیاقت استخراج آن را داشته است. این حقیقت در نهاد بشر وجود دارد و به همین دلیل است که اگر شما کلیدی را در قطعه ای اشتباه بنوازید از کودک تا ادمی که سواد ندارد هم می توانند به فالش بودن آن پی ببرند.
*آقای دکتر شما به حرفه جراحی نیز اشتغال دارید، آهنگسازی و خوانندگی آیا برای حرفه جراحی شما مشکلی ایجاد نمی کند؟ به راحتی می توانید زمان لازم را برای این 2 صرف کنید؟
- موسیقی جزو زندگی من است. موسیقی حرفه من نیست و به همین دلیل همیشه با من بوده است. من حتی زمانی که در کارم خسته می شوم برای احیای خودم به دنیای موسیقی بازمی گردم و به همین دلیل است که در بحبوحه منطقه جنگی و بمبارانٰ خمپاره ها از روی سرم، در چنین شرایطی ساز می زدم.
*چه سازی؟
- اولین ساز من ساز دهنی بود که در 6 سالگی شروع کردم. الان حدود 18 سال است که به طور حرفه ای پیانو می زنم و در جبهه گیتار می زدم. یک گیتار شکسته داشتم که آن را کوک می کردم و گیتار می زدم.
*در آن زمان چطور می توانستید ساز بزنید؟
- چرا که نه. ببینید شما هر چیزی را می توانید با هنر ارتباط دهید. مگر هنر به نظر شما چه تعریفی دارد. هنر آنجایی است که روح شما با محیط اطراف برخورد می کند. شا برای درک هر موضوعی مصداقی دارید که بر آن عارض شود. مثل رنگ ها که برای فهمیدن رنگ زرد شما باید شیء زرد را ببینید اما حالا فکر می کنید عشق مطلق را در کجا می توانید، ببینید؟ آیا درک و دیدن آن جز در هنر در جای دیگری ممکن است؟
اگر به سمفونی های بزرگ نگاه کنید حتی تنفر و دیگر حقایق را می توان از طریق موسیقی درک کرد. موسیقی متعالی ترین حقیقت است و اصلا به همین دلیل است که سمفونی ها ماندگار شده اند چون اینها نمودی از حقیقت هستند. موسیقی در اوج سادگی بسیار می تواند پیچیده باشد و در عین پیچیدگی می تواند ساده باشد، مثل عرفان و یا مثل مفومی که ما از خداوند در نظرمان داریم.